1

جمعه روز خوبي بود

برای آن كه بداني بازي كردن در فيلم خودت چه لذتي دارد بايد كاري را انجام بدهي كه مارلون براندو، كنت برانا، اورسن ولز، فردين، ايرج قادري، نيكي كريمي و جواد عزتي انجام داده‌اند. البته در يكي بودن دلايل‌شان بايد شك كرد. لابد هر كدام براي اين تصميم دليلي دارند (نمي‌خواهم بگويم به تعداد بازيگراني كه در فيلم خودشان بازي مي‌كنند، دليل وجود دارد، اما در بين دلايل مشترك مي‌توان نمونه‌هايي اختصاصي هم پيدا كرد كه به سليقه فردي بازيگر – كارگردان برمي‌گردد) اين كه دليل جواد عزتي به عنوان يك نمونه موفق بازيگري به حضور در فيلم خودش چيست، چندان برايم مشخص نيست، اما هر چه هست ساخت فيلمي خاص نيست. جواد عزتي، كارگردان فيلم جذابي ساخته (حداقل براي مخاطب عام) اما روش داستان‌گويي‌اش خيلي شبيه گاي ريچي، فيلمساز بريتانيايي و خالق آثار پرتحركي همچون قاپ‌زني، هفت‌تير، شرلوك هلمز و… است. ديالوگ‌هايش هم شباهت به گفت‌وگوي منحصربه‌فرد شخصيت فيلم‌هاي او دارد.

اين را ننوشتم تا نقطه ضعفي براي جواد عزتي و فيلم اولش (تمساح خوني) آورده باشم. اتفاقا به نظرم تسلط او در اين نوع روايت (آگاهانه يا ناآگاهانه) نشان از مهارت و انتخاب درستش دارد.

فيلم با اين نوع روايت پرتنش جذاب‌تر شده و به قصد فيلمساز (ايجاد شادي براي بيننده) كمك زيادي كرده است. بازي‌هاي متناسب با قصد فيلمساز، موسيقي همراه با داستان (به لحاظ ضرباهنگ و فضاسازي) فيلمنامه پركشش و البته به دور از زير متن و… نيز از نقاط مثبت فيلم (حداقل براي نزديك كردن فيلم به پسند مردم) به حساب مي‌آيد و مي‌تواند زمينه ادامه كار جواد عزتي را براي بازي در فيلم خودش فراهم سازد.
تابستان همان سال اگر‌چه بر آمده از وسوسه فيلمسازي ديگري است (با اين تفاوت كه اين‌بار وسوسه اين كار سراغ فيلمبردار درجه يكي رفته كه يك‌بار هم فيلم ابر و آفتاب را ساخته) اما به لحاظ نوع و ساختار تفاوت‌هاي بسياري با فيلم تمساح خوني دارد. محمود كلاري، نويسنده و كارگردان فيلم تابستان همان سال را با تكيه و مكث بر لحظات به ظاهر عادي زندگي پيش برده است، اما اين مكث با نگاهي همراه است كه بخش‌هايي از فيلم را به شعري بصري نزديك كرده است. توانايي و شناخت محمود كلاري باعث شده تا فيلم در نوع خودش جذاب و تاثيرگذار باشد. تابستان همان سال فيلمنامه خوبي دارد و بازي‌ها اين فيلمنامه را خوب همراهي كرده است. تدوين و موسيقي متن فيلم هم از نقاط مثبت فيلم است.
فقط تمساح خوني و تابستان همان سال باعث خوب شدن روز جمعه در برج ميلاد (كاخ جشنواره) نبودند. فيلم بي‌بدن ساخته مرتضي حسين عليزاده (فيلمساز دهه شصتي كه در كارنامه‌اش چند فيلم كوتاه موفق ديده مي‌شود) هم به خاطر فيلمنامه‌اش فيلم قابل توجهي شده. فيلمنامه‌اي كه همانند فيلمنامه ديگر فيلمنامه‌نويسش (كاظم دانشي) از قضاوت، آدم‌هاي درگير در پرونده‌هاي جرم و جنايت و قاضيان پاكدست در كنار دست‌اندركاران فاسد امر قضا سخن مي‌گويد.

*حسن لطفی/منتقد سینما