1

سريال‌هاي تلخ، فيلم‌هاي شيرين

انگار قراري نانوشته و ناگفته بين سازندگان فيلم‌هاي سينمايي و سريال‌هاي ساخته شده در شبكه‌هاي خانگي است كه بينندگان در سالن‌هاي سينما به هر قيمتي بخندند و رقص تماشا كنند و در خانه‌هاي‌شان هنگام تماشاي سريال غمباد بگيرند و اگر اشك‌شان سر مشك‌شان است دستمال‌هاي كاغذي موجود در خانه را هنگام تماشاي سريال تمام كنند!

روي پرده سينما زودپز، تگزاس‌3 و سال‌گربه پر فروش مي‌شوند و در نمايش خانگي بازنده، گردن‌زني و غربت بيننده‌هاي زيادي را مشتاق آمدن قسمت‌هاي بعدي مي‌كنند .

كاش جاي اين دو عوض مي‌شد. سريال‌ها را در سينما نمايش مي‌دادند و فيلم‌هاي كمدي در شبكه‌هاي خانگي پخش مي‌شد،. چرا كه حجم نا اميدي، خشونت و زشتي در سريال‌ها به اندازه‌اي زياد شده كه تماشايش نيازمند محدود ساختن بينندگانش به لحاظ سني، موقعيتي و رفتاري است . نه اينكه فيلم‌هاي كمدي با شوخي‌هاي جنسي و جلفش محدوديت نداشته باشد، دارد، اما راحت‌تر مي‌توان از تاثيرش بر مخاطب كم سن و سال گذشت .

اينكه ابتداي سريالي بزنيم تماشاي اين سريال محدوديت سني دارد، كفايت نمي‌كند . چند درصد از بينندگان اين سريال‌ها به اين نكته توجه مي‌كنند و چه تعدادي شرايط جداسازي فرزندان، برادران و خواهران كم سن و سال خود را دارند؟ چه ميزان از خانوارهاي ايراني براي فرزندان‌شان اتاق‌هاي جداگانه دارند و چه تعدادي از ايشان براي تربيت فرزند خود برنامه و تعهد دارند؟ اينها را نمي‌نويسم تا گردن سريال‌هايي مثل بازنده را بزنم . بازنده از جهات مختلف سريال خوبي است . گردن زني و غربت هم بدك نيستند . اما در جامعه‌اي كه فقر و نكبت، نا اميدي و توجه ويژه به خبرهاي بد بيداد مي‌كند، ممكن است پخش به شيوه كنوني‌شان درد روي درد بگذارد و زخمي بر پيكر نوجوانان و جواناني بشود كه خواسته و ناخواسته به تماشاي آن نشسته‌اند . قطعه‌قطعه كردن، كشتن، رابطه‌هاي نامشروع و… عادي بشود .

نمي‌گويم بازنده، غربت و گردن‌زني داستاني تخيلي را تصوير كرده‌اند كه اگر هم كرده بودن عيبي نداشت . ماهيت هنر همين است . اما اينكه نرم نرم در ذهن و جان كودك و نوجواني بعضي چيزها بنشيند كه براي خودش، براي جامعه‌اش و براي آينده‌اش مضر است نيازمند مكث است .شايد اگر پخش سريال‌ها متنوع‌تر باشد و برخي‌شان از روابط انساني بگويند از اميد حرف بزنند از زيبايي و انسانيت‌ها داستان بگويند، ماجرا فرق كند.

بدون تعارف زندگي به اين زشتي و سياهي و خشونتي كه در سريال‌هايي كه نام برده شد، نيست . زيبايي‌هاي فراواني كنارش هست . درست است كه تراژدي، نقد تند مخالف كردن (در تمام زمينه‌هاي هنري، اجتماعي، سياسي و…) خريدار بيشتري دارد، اما تاريخ سينما پر از فيلم‌هايي مثل رهايي از شائوشنگ، مسير سبز، ئي‌تي، گنج قارون و… هست كه بينندگان خيلي زيادي داشته است .

بهتر است متوليان شبكه‌هاي رسانه‌هاي خانگي، سينما و تلويزيون برنامه‌دار‌تر حركت كنند . برنامه‌اي كه با حذف و سانسور همراه نباشد، اما با مخاطب‌شناسي، بررسي كارشناسانه، توجه به مسائل اقليمي، زمانه‌اي و… كنار سلامت روحي و جسمي مخاطبان هنرمندان باشد.

**حسن لطفی