به خاطر اختلافاتی که با همسرم داشتم، او را به قتل رساندم
تحقیقات در پرونده زن جوانی که مدعی است همسرش را به قتل رسانده با پیدا شدن سرنخهایی مبنی بر دخالت پسری جوان در این جنایت روند دیگری پیدا کرد.
صبح پنجشنبه 13 آذرماه مأموران کلانتری در جنوب تهران در تماس با بازپرس محسن اختیاری اعلام کردند:«لحظاتی قبل مرگ مشکوک مردی حدوداً 40 ساله به ما اعلام شد. با حضور در محل با جسد مرد جوان در اتاق خواب مواجه شدیم.
شهناز، همسر متوفی، مدعی بود صبح فرزندانش را به مدرسه رسانده اما وقتی به خانه برگشته با جسد همسرش مواجه شده است. بررسی جسد نیز نشان داد گلوله به سر او اصابت کرده و به قتل رسیده است.»
اعتراف به قتل شوهر
به دنبال این تماس، بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی طبقه دوم ساختمان محل حادثه شدند.
بررسیها نشان داد گلوله به شقیقه مرد جوان اصابت کرده و او را به قتل رسانده است. در حالی که تحقیقات در صحنه ادامه داشت، همسر مقتول به قتل اعتراف کرد و گفت:«به خاطر اختلافاتی که با همسرم داشتم، او را به قتل رساندم.»
گرچه شهناز چنین اظهاراتی داشت، اما تیم جنایی رد پای نفر سومی را در این حادثه پیدا کرد. تحقیقات نشان داد زن 36 ساله در زمان وقوع قتل در مسیر مدرسه به خانه بوده است. از طرفی یک ساعت پس از جنایت یعنی وقتی زن جوان به خانه برگشته، 50 میلیون تومان به حساب پسر جوانی به نام امیر واریز کرده است. همچنین خودروی پژو 206 مقتول در اختیار امیر بوده و رد او زده شد. در ادامه نیز مشخص شد پس از خروج شهناز از خانه، پسر 19 ساله با کلید وارد خانه او شده است.
با برملا شدن این موضوع، بازپرس جنایی دستور بازداشت امیر را صادر کرد اما مشخص شد وی فرار کرده است. بنابراین زن جوان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
شوهرم پسر میخواست

شهناز درباره اختلافاتش با مقتول گفت:«15 سال قبل ازدواج کردم و چهار دختر به دنیا آوردم. دختر بزرگم 14 ساله و دختر کوچکم 3 ساله است، اما شوهرم به خاطر این مسأله خیلی اذیتم میکرد. مدام مرا کتک میزد و میگفت چرا دخترزا هستی من پسر میخواهم. البته این تمام مشکلات ما نبود، همسرم به من خیانت میکرد.»
مطمئنی یا شک داشتی؟ یکبار که قهر کرده بودم و بعد از چند روز برای دیدن بچههایم به خانه رفتم، زنی غریبه را در خانهام دیدم.
با امیر چطور آشنا شدی؟ مادر امیر بیمار و در بیمارستان بستری بود و آنجا با او آشنا شدم.
شغلت چیست؟ من پرستار خصوصی بیمار هستم و برای کارم روزانه یک میلیون و دویست هزار تومان دریافت میکنم. یک روز که مراقب بیماری بودم، امیر هم به ملاقات مادرش آمده بود و با هم آشنا شدیم.
از کی نقشه قتل شوهرت را کشیدی؟یادم نیست اما از زمانی که شوهرم با اسلحه به خانه آمد و مدام مرا تهدید به قتل میکرد، تصمیمم جدی شد.
اسلحه را از کجا آورده بود؟سه هفته قبل عموی شوهرم در شهرستان فوت کرد، وقتی به آنجا رفتیم اسلحه را با خودش آورد. البته یک تیر بیشتر داخل اسلحه نبود و من همان یک تیر را شلیک کردم.
با این همه اختلاف چرا از هم جدا نشدید؟ خانوادهها اجازه نمیدادند. میگفتند با جدایی شما، 4 بچه بیخانمان میشوند و بهتر است زندگی کنید. حتی آخرینبار سه ماه قهر کردم و در این مدت به طور کامل در بیمارستان شیفت میماندم. آنقدر خانوادهام به من زنگ زدند و درخواست کردند که آشتی کنم که به ناچار برگشتم.
از روز حادثه بگو؟ شب قبل با همسرم دعوایم شده بود. او کتکم زد و فحاشی کرد. من هم که از مدرسه بچهها آمده بودم، اسلحهای را که زیر مبل مخفی کرده بود برداشتم و شلیک کردم.
اما شواهد نشان میدهد امیر جنایت را مرتکب شده است؟ شهناز سکوت میکند.
شوهرت چکاره بود؟ تأسیساتی بود.