1

تصویر زن در نهج ‏البلاغه

امروزه محرز است که شرکت همگانی مردم برای توسعه پایدار و قابل کنترل، لازم و اجتناب‏‬ ناپذیر است. زنان ذخیره‌های انسانی مهم و ارزش‏مندی برای سازندگی، اعتلای معنوی و مادی کشور محسوب می‌شوند و شرکت ایشان در فعالیت‌های اجتماعی در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از لوازم اساسی رشد کشور و از آرمان‌های انقلاب اسلامی تلقی می‌شود. آنچه که موجب بالا رفتن میزان مشارکت زنان در جامعه می‌شود احترام به حقوق و شئون آنان است.
بدون شناخت ویژگی‌های روانی، اخلاقی، نیازها، توانایی‌ها و ظرافت‌های دنیای شگفت‬ ‏انگیز بانوان و آگاهی از جایگاه حقیقی آنان در نظام هستی، استفاده از عواطف، ادراکات و توانایی‌های جسمی و روحی زنان مقدور نیست.
علی‏رغم پژوهش‌ها و کوشش‌های انجام‬ ‏گرفته پیرامون زن و حقوق وی، هنوز سوالات و شبهاتی در این زمینه اذهان جوانان را به خود مشغول داشته است.
یکی از منابعی که از دیرباز در مباحث اخلاقی درباره جایگاه و منزلت زن در نگرش دینی به آن استناد شده است کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج‬ ‏البلاغه می‌باشد.
گروهی با تمسک به ظاهر کلام حضرت، کمال‬ ‏پذیری زن و وجود ارزش‌های والای انسانی او را انکار کرده و وی را موجودی دون و بی‬ ‏مایه پندا‏شته‬ ‏اند، گروهی دیگر با تاکید بر کرامت و منزلت زن، کلام حضرت را منافی با مقام و جایگاه حقیقی زنان‬‌‬ نگاشته‬ ‏اند. اکنون سوال این است، واقعیت چیست؟ برخی‬ روشنفکران با نگاه انتقادآمیز به تبعیض حقوقی زن و مرد از نگاه حضرت امیر حکم کرده‬ ‏اند؛ عده ‏ای نیز به فرودستی زن در نهج‬ ‏البلاغه حکم کرده و آن را در شأن علی (ع) نمی‌دانند؛ گروهی دیگر به‬ ‏خاطر اجتناب از چنین رویکردی به تأویل و تفسیر به رأی خطبه‌ها روی آورده‏اند و بعضی هم به ظاهر عبارات و گفته‌های نهج‏‬ البلاغه اکتفا کرده و آن را مطابق اسلام و شریعت پنداشته و زن را فرودست، ناقص و بی‏ارزش، و مرد را فرادست، با ارزش و کامل می‌دانند.
در نگرش علی (علیه السلام) زن چگونه موجودی است؟ سلوک اجتماعی و سیره عملی حضرت کدام نظریه را تأیید می‌کند؟
واقعیت این است که امروزه زنان در امور مدیریتی، اداره امور اجتماعی، قدرت تعلیم و تعلم و بسیاری از امور دیگر نه تنها از مردان کمتر نیستند، بلکه در برخی موارد از توانایی‌های بالایی برخوردارند؛ لذا احادیثی که زنان را حقیر و فرودست نشان می‌دهد بسیار قابل تأمل می‌باشد. به هر طریق این حساسیت و شبهات باید در سطح عمیق مطمع نظر و تأمل قرار گیرد.

تساوی زن و مرد

اسلام با صراحت کامل و قاطعانه هویت انسانی زن و مرد را متحد می‌داند. قرآن در بیان وحدت هویت انسانی زن و مرد قابل خدشه نیست. شناخت زن، در حقیقت شناخت انسان و کرامت اوست. زن در آفرینش در بعد روحی و جسمی از همان گوهری آفریده شده که مرد آفریده شده است، تمایز و فرقی در حقیقت و ماهیت میان زن و مرد نیست. قرآن کریم به صراحت از این حقیقت پرده برمی‏دارد و در اولین آیات سوره نساء می‌فرماید:
«ای مردم! از مخالفت با فرمان‌های پروردگارتان بپرهیزید آن که شما را از یک تن آفرید و جفتش را از جنس او پدید آورد و از آن دو تن مردان و زنان بسیاری را منتشر و پراکنده ساخت».
خداوند در قرآن به دفعات مکرر از زنان تجلیل کرده و نه‌تنها آن‌ها را پایین و ناتوان نشمرده، بلکه در موارد بسیار آن‌ها را عزیز داشته است. آفرینش زن و مرد از یک گوهر است و هیچ مزیتی برای مرد نسبت به زن در اصل آفرینش نیست. اگر در بعضی روایات مزیتی این چنینی ذکر شده است یا از جهت سند نارساست و یا از جهت دلالت، ناتمام است. اینکه زن از دیدگاه امیرالمومنین (ع) دارای چه مقام و منزلتی است مبتنی بر این است که در بینش حضرت، انسان از چه مقام و جایگاهی برخوردار است؛ زیرا پیامبر و ائمه اطهار (ع) تنها برای هدایت مرد نیامده ‏اند؛ بلکه برای هدایت انسان مبعوث گشته‏ اند و فصلی که عهده ‏دار بیان ارزش‌ها و ضدارزش ‏ها‬ است هرگز موصوف آن‌ها را بدن نمی‌داند؛ یعنی بدن نیست که مسلمان یا کافر، عالم یا جاهل، متقی یا فاجر، صادق یا کاذب… است. به عبارت دیگر زن بودن یا مرد بودن مربوط به پیکر است نه جان و روح.
تعلیم و تربیت و تهذیب و همه ارزش‌ها از آن نفس است و نفس غیر از بدن و بدن غیر از نفس است. حقیقت انسان نفس و روح است نه زن و مرد.
از دیدگاه علامه خوئی، مردان ناگزیر از رویارویی و برخورد با شئون مادی و دنیوی است که زندگی آنان از جهات مختلف با آن شئون ارتباط دارد، مانند مواجه شدن با مال، زن، همسایگان، نزدیکان، فرزندان و غیره که در این برخوردها آنان با سختی‌ها و آسانی‌ها، خوبی‌ها و بدی‌ها و… روبه‏رو می‌شوند‬ که این امور، به خوبی یا بدی مرد در زندگی بر می‌گردد.

حسن مجیدی، پژوهشگر حوزه دینی