همه به كار كودكان توجه ميكنند اما كم تر به مساله كار زنان در خيابان توجه ميشود
زنان و كودكان هر دو قرباني كار غير رسمي هستند كه در خيابان شكل ميگيرد و به نوع تكديگري محسوب ميشود. آنان با استقرار در خيابان، با دود كردن اسپند، شيشهشويي در دست، دستمالها و گلها و… به سراغ ماشينهاي متوقف در چهارراهها ميآيند و درصدد دستيابي به كمكهايي هستند كه از سوي ماشينهاي عبوري به آنها ميشود، ساعتهاي زيادي را در شب و روز در آن جا ميمانند. برخي از آنان همچنين در خيابان با پهن كردن بساط كوچكي كه نميتوان نامش را دستفروشي گذاشت درصدد فروش وسايل محدود و شايد كمتر قابل استفاده ه ستند. بسياري از آنان در كنار كودكان قرار دارند. تصويري كه امروز خيابان را به نوعي در خود تعريف كرده، حضور زنان و كودكاني است كه تا پاسي از شب در جهت كاري غيرمعمول قرار دارند.
اين زنان كه عموما مادراني هستند كه در جهت تامين معاش خانواده پا به خيايان گذاشتهاند تا بتوانند از مردم كمك بگيرند، يا زناني هستند كه توان اداره زندگي خود را ندارند و در خيابان به دنبال دريافت كمكهايي از مردم حضور دارند. خيابانهاي شهر در همه فصول شاهد حضور آنان است، از كار كودكان در خيابان خيلي صحبت ميشود، كارشناسان و… نسبت به اين مهم با توجه ويژهاي روبرو هستند، چراكه اين مهم بر خلاف قوانين داخلي و كنوانسيونهاي بينالمللي است، اما كمتر به مساله كار زنان در خيابان كه به نوعي همان تعريف كودكان را دارد توجه ميشود. نگراني از خيابان و آسيبهاي احتمالي آن براي زنان در فصول آبوهوايي متفاوت و ناكافي بودن درآمدهاي حاصل از اين نوع اقدامات در خيابان آنها را وادار ميكند كه ساعات زيادي را به اين امر اختصاص دهند و خيابان به مركزي براي اعلام نياز آنها تبديل شده است.
چهارراهها و چراغقرمزهاي شهرهاي بزرگ مدتهاست كه رنگ ديگري پيدا كرده و به فرصتي براي كسب درآمد براي اين گروه از زنان و كودكان شده است. راهكارهاي بهزيستي براي جمعآوري و… پاسخگو نبوده و حضور آنان به امري عمومي و طبيعي در چهره شهر و خيابان مبدل شده. اين حضور دو منشأ دارد؛ نخست مشكلات اقتصادي آنان و ضرورت توجه به اين مهم با تعبيه مشاغل ساده و درآمد متناسب و دوم ناكافي بودن درآمدهاي حاصل از مشاغل گوناگون و كسب درآمد نسبتا بهتر در خيابان!
در اين ميان حضور زنان كشورهاي ديگر و همسايه در خيابانها براي اين امر به پديده رايج مبدل شده است. در اين خصوص نيز به نظر ميرسد وزارت كشور با توجه به مسووليت ذاتي شايد اگر با ايجاد مراكز كارآفريني و اشتغالزايي در مرزها و شهرهاي حاشيه كشور بتواند اين مهم را كنترل كند و ضمن كمك به تامين نياز مالي آنها از ظلم مضاعف واردشده به اين زنان كه علاوه بر مهاجرت مجبور به حضور در خيابان براي تامين نياز مالي خانوار هستند، جلوگيري كند.
حضور زنان كار در خيابان دو مساله را با خود همراه كرده؛ است :
نخست آنكه امكانات مورد نياز توسط مراكز حمايتي نظير كميته امداد، سازمان بهزيستي، نهادهاي خصوصي و مردمي حمايتي كافي نبوده و منجر به حضور آنان براي كار شده است؛ اما كاري كه دور از شأن آنان به عنوان مادر و نيمي از جمعيت كشور است. دوم آنكه زمين خيابان به عنوان يك عرصه عمومي قادر به ايجاد زمينههاي شغلي غير متعارف براي آنان شده است.
زنان كه قرار است فرزندان و آينده كشور را تربيت كنند بخشي از آنان اكنون براي تامين نيازهاي خانوار مجبور به حضور در معابر و چهارراهها و اتوبانها شدهاند! در اين ميان راهكار عبور رفت از اين مساله چيزي به جز به ميدان آمدن جامعهشناساسان و برنامهريزان را براي عبور از آن نيست چراكه ناتواني اقتصادي در كنار ناكافي بودن يا نا بههنجار بودن مراكز حمايتي در اين امر به روشني قابل مشاهده است. در اين راستا بايد توجه كرد كه اين گروه از زنان را نبايد در دسته تكديگري جاي داد شايد اگر براي آنان هويتي متفاوت از تكديگري و دستفروشي تعريف كنيم بهتر بتوانيم دستهبندي كنيم؛ اين زنان در خيابان با فروش برخي چيزها نظير سبدهاي گل يا دستمال آشپزخانه يا ….. يا چرخاندن اسپند به نوعي در حهت كسب درآمد، در عرصه خيابان وارد شدهاند، لذا مفهوم حضور آنان امري اقتصادي است كه با كارورزي و حمايت از آنان در ايجاد اشتغال و بازاري متناسب براي فروش اجناس آنها شايد كمتر شاهد حضور آنان در اين قامت در خيابان باشيم. مساله ديگر ضرورت توجه عمومي جامعه و مديران در شهر به اين مهم است كه ميتواند در قالب نهادهاي فعال موجود در شهر نظير انجمنها و ستادهاي رسمي و غيررسمي مساله را بررسي و رفع كرد. كمك گرفتن از نهادهاي مردمي و سمنها فرصتي يگانه است كه مديريت دولتي و مديريت شهري هر دو بايد به اين مهم توجه كنند كه اين نهادهاي مردمي قادرند اين نوع مسائل را با كمترين هزينه و بيشترين خروجي مرتفع سازند.
همكاري جمعي قادر است فرصتهاي تازهاي براي زناني كه امروز خيابان را به محلي براي كسبوكارهاي غيرضرور مبدل كردهاند، ايحاد كند به شرط آنكه قصد حل مساله را داشته باشيم. در واقع مسالهاي چنين فراگير نيازمند ارتباط سينرژيك ميان نهادهاي مختلف براي حل مساله است. چرا كه زنان در آستانه روز زن و هفته گراميداشت مقام زن بيش از هر چيز نيازمند حل مسالههايشان هستند.
*زهرا نژادبهرام