1

چرا والت ديزني دختري با كفش‌هاي كتاني ندارد؟

انكانتو تنها دختر يك خانواده استثنايي است كه تك‌تك اعضاي آن از توانمندي خارق‌العاده و فراانساني برخوردارند. دختركي با قلبي مهربان كه كمك حال همه است و نمي‌داند چرا مورد لطف روشنايي قرار نگرفته و معجزه‌اي براي او اعطا نمي‌شود.

انكانتو جديد‌ترين دختر- قهرمان والت ديزني تجلي تفكر تربيت دختران و در واقع مادران فرداست. دختراني كه به هويت فردي و اجتماعي خود واقف هستند، مي‌دانند چه مسووليتي در زندگي دارند و با هدف و شاد زندگي مي‌كنند. موآنا، انكانتو، السا، آنا و مريدا مسير رشد يافته قهرماناني مانند سيندرلا و سفيد برفي هستند. قهرماناني كه تا حدود زيادي در مقايسه با همتايان امروزي خود با حجم برابري از مشكلات، منفعل‌تر عمل مي‌كردند و در داستان‌هاي پريان، شخصيت، هويت و زيبايي‌شان با يك مرد كامل مي‌شد. شاهزاده‌اي كه در يك چشم بر هم زدن عاشق آنها مي‌شد و در نهايت نيز به طرز معجزه‌آسايي او را از جادو، نيروهاي شر و آدم‌هاي بدي مانند نامادري‌ها نجات مي‌داد. انتهاي داستان‌هاي والت ديزني در گذشته يك پايان خوش با اين مضمون بود كه آن دو تا پايان عمر با خوبي و خوشي زندگي كردند.

والت ديزني نياز روز دختران را درك مي‌كند و نقش قابل توجهي را نيز قائل مي‌شود تا جايي كه در متناسب‌سازي با نيازهاي روز جامعه و افزايش ارج و قرب و منزلت دختران تغيير مسير قهرمانان را مي‌توان به عينه مشاهده كرد. ما در انيميشن‌هاي جديد انفعالي از سوي دختران نمي‌بينيم. هيچ دختري منتظر شاهزاده‌اي نيست كه بتواند با بوسه عشق او را از افيون عفريته‌ها و جادوگران نجات دهد. دختران جديد والت ديزني آماده، قوي و مصمم به جنگ مشكلات مي‌روند حتي اگر تنها باشند و قرار باشد تمام مسير را تنهايي سپري كنند، مي‌توانند از پسش بر بيايند. دختران جديد والت ديزني قوي‌تر از همتايان گذشته خود نسلي از مادران آگاه، هوشمند، قوي‌دل و در عين حال زيبا و ظريف را تصوير مي‌كند و به خوبي در برجسته‌سازي نقش دختران در تربيت ساير گروه‌هاي جامعه نقش ايفا كرده است. در مقابل اين تغيير روند توليدات سينمايي و انيميشن ما از فقر محتوايي برخوردار است. نه سناريو و تفكر قوي نسبت به نقش دختران مشاهده مي‌شود و نه به لحاظ كمي توليدات قابل قبول است. در برخي توليدات نقش كمرنگي از دختران ديده مي‌شود كه اغلب آسيب‌پذير يا آسيب‌ديده هستند. در مقابل غربت و تنهايي دختري با كفش‌هاي كتاني، والت ديزني كفشي از جنس بتن به پاي دختران مي‌كند تا بتوانند سختي و التهاب‌هاي مختلف زندگي را مديريت كنند. از وابسته بودن و به اصطلاح آويزان بودن دور بوده و در مقابل خيل عظيمي از اطرافيان خود را به هر جهت حمايت كنند. سوال اين است كه آيا انعكاس توليدات رسانه را در پيرامون خود نمي‌بينيم؟ آيا قهرمان‌سازي براي دختران‌مان به ميزاني بوده است كه شيفته قهرمان‌هاي ممالك ديگر نشوند و با شور و اشتياق پاي فيلم و سريال و كارتون آنها ننشينند؟ مي‌توان به جرات گفت عطش شكوفايي، رشد، آگاهي و دانايي براي دختران با توليدات داخلي پاسخ نگرفته است. در تمامي فيلم‌ها و سريال‌ها دختران در گوشه‌اي از رينگ بكس ايستاده‌اند و بهترين راهكار براي آنها تبعيت بي‌چون و چرا و در عين حال انزوا قلمداد مي‌شود.

در سريال‌هاي خانگي نيز مي‌توان سطح عميقي از آسيب‌پذيري تدارك ديده شده به دختران را مشاهده كرد كه براي گريز از مشكلات يا به پسران و مرداني كه در تفاوت فكري و فرهنگي با اوست پناهنده مي‌شود يا گاهي همچون زخم كاري دست به خودكشي مي‌زند تا از همه‌ چيز زندگي خود را تمام كرده باشد. مساله جدي اين است كه قهرمانان والت ديزني با سخت‌ترين چالش‌ها برخورد پرقدرت دارند و به اين معني نيست كه شرايط براي رشد و ظهور قهرمانان به سادگي فراهم باشد. موآنا براي نجات خانواده و دهكده خود مجبور به ترك آنها و سفر در اقيانوسي بيكران مي‌شود. بارها و بارها از شدت تنهايي و بيچارگي به ستوه مي‌آيد اما در نهايت عزم خود را جزم مي‌كند و حتي بزرگسالان را به اشتباه‌شان معترف مي‌سازد. همچنان كه السا و آنا ياد مي‌گيرند با تكيه بر عشق قدرت جادويي خود را از شكلي شيطاني دور كرده و به مردم خدمت كنند. نهايت داستان قهرمانان والت ديزني ساختن راه و حركت تا رسيدن به اهداف است. زندگي خوب و خوش تا پايان عمر شنيده نمي‌شود. قهرمان داستان تنها يك چالش را پشت سر مي‌گذارد و ممكن است در قسمت‌هاي بعدي مشكلات جديدي سراغش بيايد. انكانتو بعد از نگاه عميق به چرايي مسائل به علت مشكل خود پي مي‌برد و اينكه مسووليت خطيرش در خانواده چيست و چه مسيري را بايد طي كند. پي مي‌برد كه در واقع قدرت او وراي معجزه است و اين خود اوست كه معجزه است. مادربزرگ به انكانتو به واسطه قدرت بي‌نظيرش سخت مي‌گيرد و در نهايت اعتراف مي‌كند كه معجزه اصلي خود آدمي است كه مي‌تواند با اراده‌اش غيرممكن را ممكن سازد.

نقش تربيتي دختران در والت ديزني با نقش مادران و مادربزرگ‌هاي‌شان يا زنان آگاه قوم و قبيله تكامل دوچندان دارد. در تمامي طول داستان دختران در بستري از هدايت و راهنمايي اجداد و پيشينيان مونث خود، مسير درست را طي مي‌كنند. به نداي قلب‌شان گوش فرا مي‌دهند و از موانع نمي‌ترسند. افسوس بر جاي مانده اين است كه چرا دختري با كفش‌هاي كتاني نه حامي دارد و نه خود آنقدر قوي است كه بتواند بدون اشك و غمي دايمي از چاله‌هاي زندگي بگريزد؟