1

زنان و فضاهاي فرهنگی شهر

زنان و موزه در يك بستر اجتماعي شكل مي‌گيرد و اين بستر، بستر قالب جامعه است.

در دهه‌هاي اخير شاهد حضور پررنگ زنان در اجتماع هستيم و رشد قابل توجه ميزان تحصيلات آنها، موفقيت‌هاي چشمگير در عرصه‌هاي مختلف علمي، فرهنگي، ورزشي، اجتماعي و… گواه بر آن است كه راه پر فراز و نشيب زنان فعال و آزاديخواه در تاريخ معاصر، دستاوردهاي بزرگي را به ثمر رسانده است.

اما در ميان روايت‌هاي تاريخي مردانه، فرياد بي‌صداي نيمه پنهان كنشگراني كه در همه دوره‌هاي تاريخي حضور داشتند مورد بي‌مهري پژوهشگران واقع شده و به نقش تاريخي بسياري از زنان اين سرزمين كه در برهه‌هاي مختلف اثرگذاري قابل توجه داشتند كمتر توجه شده است.

از سال 1382 كه خانه موزه دكتر معين و استاد اميرجاهد به عنوان اولين خانه موزه تهران به بهره‌برداري رسيد تا به امروز خانه‌هاي بسياري از مشاهير ايران تبديل به خانه موزه شدند، جاي خالي مشاهير زن پررنگ است. 

موزه در كنار رسالت‌هاي تاريخي، فرهنگي، گردشگري و حتي سرگرمي، كاركردهاي مهم آموزشي و اجتماعي نيز دارد. موزه‌ها را در جهان امروز به عنوان مهم‌ترين مدارس و بسترهاي يادگيري مي‌دانند كه حضور و بازديد از آنها براي اقشار مختلف جامعه مثمرثمر خواهد بود، به همين جهت اين مراكز تبديل به يكي از پارامترهاي توسعه‌يافتگي شده‌اند. موضوعات موزه گسترده است و تقريبا در هر دسته‌بندي از اشخاص و چهره‌ها تا هنرهاي معاصر و باستاني موزه‌هايي وجود دارد. اما در اين بين جاي خالي موزه‌هاي مرتبط با زنان تاثيرگذار و موضوعات زنانگي خصوصا در كشور ايران خالي است. موزه‌هايي كه مي‌توانند الهام‌بخش زنان و دختران بسياري شوند و به يك مركز فرهنگي مهم براي برگزاري رويدادهاي حوزه زنان تبديل شوند.

زنان و موزه در يك بستر اجتماعي شكل مي‌گيرد و اين بستر، بستر قالب جامعه است. تحولات اجتماعي امروز بر ضرورت تغيير تفكر نشأت گرفته از نگاه سنتي به زنان است. امروز ديگر زن يك موضوعي نيست كه ديگران حق ندارند از او مطلع شوند.  خانه موزه‌ها فضاهاي كالبدي براي نمايش بخشي از تاريخ يك ملت هستند.

بنابراين صرف حفظ خانه موزه‌ها، كمك به توسعه فضاهاي فرهنگي يك جامعه و فراهم كردن زمينه‌هاي پژوهش، بررسي و نقد آرا و افكار و آثار اشخاص يا جريانات است كه خود قطعه‌اي از پازل فرهنگي گذشته يا معاصر يك ملت است.

خانه موزه‌ها بخشي از رسالت حفظ مواريث فرهنگي يك جامعه براي آيندگان و تكثر فضاهاي فرهنگي يك جامعه است.  در حال حاضر خانه‌اي با حياط كوچك در انتهاي كوچه تولدي ديگر در خيابان وليعصر تهران كه روزگاري فروغ فرخزاد شاعر پرآوازه معاصر ايران در آنجا مي‌زيست در حال مرمت است اما اينكه تا چه اندازه به فروغ فرخزاد در اين خانه پرداخته شود هنوز جاي سوال است.

در نزديكي خانه فروغ فرخزاد، كمي بالاتر از خيابان مولوي در خيابان وليعصر، خانه زيبا و پر نقش و نگار انيس الدوله قرار دارد كه مدت‌هاست دراختيار اتحاديه گوشت است. زني كه در بيست سال پاياني سلطنت ناصرالدين شاه بدون آنكه عقد دايم شاه باشد بانوي اول و قدرتمندترين زن ايران بود. 

خانه پروين اعتصامي، عمارتي بزرگ با حياط شاه‌نشين و زيرزميني زيبا در محله اودلاجان كه البته ديگر از آن خانه بزرگ و اعيان‌نشين جز يك عمارت كوچك چيزي باقي نمانده است، چراكه بعد از تقسيم خانه به سه عمارت و خريداري آن توسط افراد مختلف، يك پلاك، بعد از تخريب و بازسازي مجدد امروز در اختيار كميته ملي موزه‌ها (ايكوم) است. 

خانه فخرالدوله در محله پيچ‌ شميران يكي از ديدني‌ترين خانه‌هاي تاريخي تهران است كه در دهه هشتاد به خانه مداحان تبديل شد. خانه فخر‌الدوله خانه‌اي با حياطي زيبا و يك ساختمان آجري است كه در مركز حياط جا گرفته است. فخرالدوله زني مقتدر و روشن‌فكر بود و برخلاف سنت‌هاي جامعه در دوره قاجار كه زنان معمولا در اندروني بودند و كمتر فرصتي براي اثرگذاري پيدا مي‌كردند، فخرالدوله از زنان اثرگذار دوران خود بود. او نخستين موسسه تاكسيراني ايران را تاسيس كرد و همچنين در امور خيريه هم يد طولايي داشت.

ايران درودي نقاش، كارگردان، نويسنده، منتقد هنري و استاد برجسته دانشگاه كه يكي از بزرگ‌ترين آرزوهايش راه‌اندازي موزه‌اي بود تا در آن بتواند آثارش را به نمايش بگذارد. برگزاري ٦٤ نمايشگاه انفرادي و شركت در بيش از 250 نمايشگاه گروهي در كشورهاي اروپايي، ايران، مكزيك، ژاپن و امريكا، انتشار مقالات و نقدهاي تحقيقي و هنري در مطبوعات ايران، ايراد سخنراني در مراكز فرهنگي و هنري دنيا، تهيه و كارگرداني بيش از 80 فيلم مستند تلويزيوني از هنرمندان ايران و جهان و… حاصل بيش از ٦٠ سال فعاليت همه‌جانبه او در عرصه هنر معاصر ايران بود. فعاليت‌‎هايي كه در كنار نشست و برخاست با بزرگاني چون آندره مالرو، سالوادور دالي، ژان كوكتو، آنتونيو رودريگز، احمد شاملو و… و بيان منحصر به فرد وي در نقاشي، او را به يكي از مهم‌ترين نقاشان ايران و جهان بدل كرد. او براي ساخت موزه‌اش، اموال خود را در فرانسه فروخت اما تا پايان عمر به دليل موانع قانوني از انجام اين كار بازماند و موزه‌اش ساخته نشد.

در اين تبعيض جنسيتي حتي زنان تاثيرگذار در انقلاب و دفاع مقدس هم ناديده گرفته شدند، چراكه علاوه بر جمعيت 6 هزار نفري زنان جانباز، نقش پررنگ زنان در عرصه‌هاي مختلف دفاع مقدس قابل چشم‌پوشي نيست و ضمن اينكه در بين خانه موزه شهدا نامي از زنان نيست، باغ موزه دفاع مقدس به عنوان پروژه فرهنگي بزرگ مقياس نيز كاملا مردانه روايت شده است. همه اينها، مثال‌هاي كوچكي از جاي خالي زنان در فضاي فرهنگي تهران و معرفي نقش آنها در تاريخ اين كشور است. موضوع زنان يك كل است و حوزه‌هاي گسترده‌اي دارد كه داراي شاخه‌هاي بسيار متنوعي است و متاسفانه به هيچ يك از آنها پرداخته نشده است.

آنچه نياز داريم تبلور زنانگي و تجسم خواسته‌ها و روياي جامعه زن امروزي است تا ضمن وارد نمودن جريان حيات تاريخ فرهنگي شهر به مكان، دختران اين سرزمين، زناني را الگوي خود قرار دهند كه نقش موثري در تاريخ ايران داشته‌اند تا با شكل‌گيري وقايع و رخدادهاي جديدي در اين مكان‌ها كه خود موجد خاطره‌هاي ديگري است باز مكان‌ها را معنادار و به معناي واقعي كلمه، ملموس ‌كند.

*ميترا جلوداري/ اعتماد/5664