اوضاع وحشتناک طلاق !

🌐 آدم‌ها زیاد که صبوری کردند و بسیار که شکیبایی نمودند ؛ و آن گاه که در حل اوضاع جهان عاجز شدند ؛ بی‌ طاقت و کم‌ تحمل می‌شوند و با هر محرک کوچکی به هم می‌ریزند. به قطره‌‌ ای کوچک یا سرفه ای معمولی یا حتی حرفی ساده سرریز می‌شوند و به تکانی، ترک بر می‌دارند و به ناگاه از هم می‌پاشند.

🌐 آدمی که هنوز به مرحله‌ی بی‌طاقتی نرسیده را می‌توان به مدارا و سکوت دعوت کرد. از او خواست آرام تر در مدار بی نظمی جهان بایستد و صبورانه در انتظار معجزه باشد. اما آدمی که انتهای تمام راه‌ها را دیده و تمام مسیرها را رفته و به نتایج قابل قبولی هم نرسیده، درست به آتشفشان آماده‌ای می ماند در انتظار کوچکترین لرزش و تلنگر تا فوران کند و رنج‌ های خارج از آستانه‌ی تحملش را بیرون بریزد و بعد برود گوشه ای یا به این زندگی پر حسرت تن دهد یا محترمانه بمیرد و تمام شود‌.

🌐 این روزه آدمها از یک‌ جایی، تمام خشم‌ های مدفون شده و انتظارات و آرزوهای ناکام خود را شبیه به زخم عمیق و کهنه‌ای سر باز می‌ کنند و رنجِ تمامِ آسیب‌ های ابراز نشده را به یک باره روی روان شان می ریزند. آنها در شرائطی هستند که نمی توانند یک چیزهایی را برای دیگران توضیح دهند. و واقعا نمی شود خیلی چیزها را گفت.

🌐 حالا که قرار است لقمه هایمان شماره شود ؛ از درد نداری و فقر بسوزیم و به هر خفتی تن دهیم و شرمنده گی و خجالت را شبها به جای توشه به خانه بیاوریم و با کلمات آزار دهنده با اهالی خانه بکاویم و در رویای یک زندگی شیرین ناجوانمردانه به انتظار بنشینیم و از درد فقر کمر بشکنیم ؛ دیگر پیوند آسمانی چه معنایی برایمان دارد ؟ اصلا چطور می شود در گوش معشوقه ای از عشق حرف زد که غم نان دارد ؟

🌐 شنیدم که داده های موجود در سایت سازمان ثبت احوال می گوید نسبت طلاق به ازدواج در سه‌ ماهه ابتدایی سال جاری به شدت افزایش یافته. به عبارت بسیار ساده اما وحشتناک از ابتدای سال تاکنون ٧٩٢۶٠ ازدواج به ثبت رسیده و در کنارش ٣٧٧٠١ طلاق ثبت شده که نسبت طلاق به ازدواج را به عدد ۴٧/۵ درصد رسانده است. بحرانی‌ که در تمام نقاط کشور قابل مشاهده است. یعنی هر دو ازدواج حداقل یک طلاق را ثبت کرده است.

🌐 حرفها و واژه ها و جملات در سایه ی آمار و ارقام از رشد و توسعه و آبادانی و پیشرفت کشور را اگر بسیار محترمانه کنار بگذاریم و به جای شعارهای تو خالی از واقعیت های عریان جامعه بگوییم می فهمیم آنهایی که هنوز تن به طلاق نداده اند و در فهرست سیاهه ی جدایی ثبت نشده اند دارند یک زندگی سخت و دشوار را می گذرانند. گرچه به خط پایان نرسیده اند اما در همان مسیر بارها جان داده اند و بارها مُرده اند و دوباره زنده شده اند. این زیستنِ فقیرانه ی پر حسرت چیزی به جز ارمغان طلاق ندارد مگر آن که زندگی از مدار فلاکت و رنج به چرخه ی رفاه و آرامش برسد و اوضاع جهان خوب شود. و حیف که نمی شود یک چیزهایی را گفت و نوشت. حیف …!

🌑 جعفر بخشی بی نیاز، نویسنده و روزنامه نگار

image_pdfدانلود PDFimage_printپرینت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.