جای اونایی که امسال کنار ما نیستند و مهمان خداوندند؛ خالی
ای فروغ ماه حُسن از روی رخشان شما *آب روی خوبی از چاه ز نخدان شما
عزم دیدار تو دارد جانِ بر لب آمده* باز گردد یا برآید، چیست فرمانِ شما؟
کس به دورِ نرگست طَرْفی نیست از عافیت* بِهْ که نفروشند مستوری به مستان شما
بختِ خواب آلودِ ما بیدار خواهد شد مگر* زانکه زد بر دیده آبی روی رخشانِ شما
با صبا همراه بفرست از رُخَت گلدسته ای* بو که بویی بشنویم از خاک بستانِ شما
دل خرابی می کند دلدار را آگه کنید*زینهار ای دوستان جان من و جان شما
کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند*خاطر مجموع ما زلف پریشان شما
دور دار از خاک و خون، دامن چو بر ما بگذری* کاندر این ره کشته بسیارند قربان شما
می کند حافظ دعایی بشنو آمینی بگو:*روزی ما باد لعل شکر افشان شما
یلداتون مبارک