هوا را از من بگیر ؛ موبایلم را نه !

آن قدر ضرورت و اهمیت یافته که اگر نباشد نه روی قسمتی از زندگی که گویی تمام زندگی لنگ می زند. وسیله ای که در تعاملات اجتماعی حرف اول و آخر را می زند و با اقتدار و قدرت برای همگان دلبری می کند.
فضای مجازی بی شک قابل انکار نیست ؛ اما این نه عامل که آیینه ای ست که آن چه در جامعه می گذرد را به خوبی بازتاب می دهد. واقعیت ها را بی پرده می گوید و پنهان شده ها را رو می کند. آن چه در ذهن افراد و روح زمانه و ضمیر ناخودآگاه افراد روی می دهد را افشا کرده و به سهولت این توان را دارد که دورها را نزدیک آورده و نزدیک ها را دور کند.
جامعه ای که در عقبه ی تاریخی خود انواع سرکوب ها و سرخوردگی ها را از سر گذرانده و هویت و فردیت و حتی حریت اش در پسِ انسدادی بیرحمانه آچمز شده ؛ حالا که به فضای مجازی خصوصا اینستاگرام رسیده ؛ خود را با تمام وجود جار می زند. آن جایی که لال بوده و حرفی نزده و حرکتی نکرده ؛ اینجا اما همه چیزش را بیرون ریخته تا عقده گشایی ها کامل و بی نقص به اتمام برسد و روزهای ندیده دیده شوند و کارهای نکرده به فرجام برسد.
آن چه ما امروز به اسم آسیب های اجتماعی در دلِ گوشی های تلفنی همراه می بینیم و با آن روبرو هستیم نه لزوما محصول شبکه های اجتماعی ست ؛ که حاصل تفکرات ؛ و رفتارها و زیست های اشتباهِ خودمان است که از هول حلیم به یک باره با سر درون دیگ افتاده ایم.
اگر یکی به شکل افراطی و حتی زننده به نمایش تنانگی خود در فضای مجازی مشغول است و لوده گی و تمسخر را وسیله و ابزاری برای درآمد زایی کرده تا با جذب مخاطبانِ مثل خود ارتزاق کند ؛ نه از کارکرد نمایشگرهای رنگ به رنگ و اغوا کننده که از نارسایی جامعه ای ست که او را کامل ندیده و در وجودش عقده ها را نکشته و از بین نبرده است. چرا که به ظاهر در این مملکت بُخل و حسادت و کینه و تنگ نظری شغل دوم همه ی آدم هاست.
آدمهایی که وقتی وارد فضای مجازی می شوند به یک باره حرمت ها را زیر پا گذاشته و عالی ترین فرصتِ خرد را به بدترین تهدیدِ رفتار تغییر می دهند و مسیر خود را از ضابطه مندی عاقلانه به بی قانونیِ ناعقلانه کج می کنند و تا به آن جا پیش می روند که آزار و رنجِ دیگران را بر می انگیزند.
اینستاگرام به همان اندازه که امکان آگهی و خودنمایی و تبلیغ و بازاریابی دارد و می تواند کالاها و اشیاء را جان بخشیده و فرصت های مالی آن را تضمین کند ؛ اما با رفتارهای زننده ی عده ای عقده گشا که کمبودهای زندگی شان را در ملاء عام داد می زنند تا حتی به خصوصی ترین رفتارهای زندگی شان هم مردم دسترسی پیدا کنند این امکان را قفل کرده و فضای بازار را برای ترویج کالا بسته و از آن سو بازار دیگری برای تماشای برهنگی و تنانگی های زننده فراهم ساخته است. همین هایی که شبانه روز ملیجک وار ماهیت و کارکرد اینستاگرام را به شلم شوربایی به هم ریخته تبدیل کرده اند که جز بی بند و باری در تاروپود آن چیز دیگری یافت نمی شود.
اینستاگرام اگر چیزی را به هم ریخته و می ریزد آیینه ای از بی خردی های خود ماست. فضایی که می تواند محلی برای عرضه ی توانمندی آدم باشد تا ماشین را به تسخیر درآورد و آن را مامنی برای بهبود زندگی نماید بر عکس عمل کرده تا ماشین انسان را به زیر کشیده روی گُرده های آدم سوار شود و بی محابا فرمان براند. فرمانی که هم خودش را نابود می کند و هم اسباب نابودی دیگران را فراهم می سازد.
- جعفر بخشی بی نیاز