مردان هیچ گاه نفهمیدند که زن موجود عجیبی‌ ست‌

قصه ی زنان ایرانی را می شود بارها تکرار کرد تا غصه دیگری از سرنوشت تراژیک زنانِ خانه را در حافظه زخمی تاریخ ثبت کرد. گویی سرنوشت همه این زنها با سرشتِ مطبخ و زایش گره خورده و در یک درد مشترک به هم پیوند می خورد. نسلی از زنان که در جریان زندگی و زیستِ جهانِ اجتماعی خود تنها […]

Read more

هوا را از من بگیر ؛ موبایلم را نه !

🌐 آن قدر ضرورت و اهمیت یافته که اگر نباشد نه روی قسمتی از زندگی که گویی تمام زندگی لنگ می زند.‌ وسیله ای که در تعاملات اجتماعی حرف اول و آخر را می زند و با اقتدار و قدرت برای همگان دلبری می کند. فضای مجازی بی شک قابل انکار نیست ؛ اما این نه عامل که آیینه ای […]

Read more

در شهر خبری نیست !

🌐 امکان رهایی از ما گرفته شده و در چهار دیواری جبر و ناگزیری در این روزگار وانفسا گیر افتاده ایم. دنبال رهایی هستیم. از چه‌ یا بهتر بگوییم از که ؟ از مشکلات و رخدادهای عجیب زندگی شهری ؛ که آدم را در حصار آهن و سیمان و دود ؛ کبود و سیاه می کند. شهری که به گمانم […]

Read more

درد کارگر نه روز کارگر !

🌐 وقتی قرار است از روز کارگر بنویسیم و شرح پریشانی و زجر نداری شان را مرور کنیم ؛ کهنه خاطرات زخم خورده ی جماعتی مظلوم ؛ زیر پوست شهر سرباز می زند و کاری می کند که حتی از سنگ هم گریه در آید که این تراژدی رنج آور فقط در درد نان خلاصه نمی شود که از گذشته […]

Read more

ما باختیم ؛ بد هم باختیم! مسئول این باخت کیست ؟ !

🌐 ما باختیم. نگفتم و نتوشتم ایران باخت. این جمله بسیار اشتباه و غلط بود. ما باختیم. مایی که ادعا داشتیم قطر حقیرتر از آن است که از ما ببرد. مایی که پیروزی های مکرر مغرورمان کرده بود‌‌. گرچه تلاش کردیم. گرچه خودمان را به در و دیوار زدیم. گرچه با جان جنگیدیم. اما باختیم. بد هم باختیم. با افتضاح […]

Read more

کمی پَت و مَت باشیم !

🌐 آدمی در فراز و فرودهای زندگی اش ؛ غالبا از خودی های به ظاهر وفادار شمشیر می خورد. زخم کاری مال رفقاست. ورنه دشمنان یارای تیغ کشیدن بر روی ما را ندارند. هر چه هست مال آنهایی ست که دور یک میز کنارمان می نشینند و با ما از صفا و یکدلی و معرفت می گویند. و تا از […]

Read more

بخشش در هنگامه ی تردید !

🌐 هر مرگی تلخ و ناگوار است‌. خاصه آن که این مرگ را دیگران برایت رقم بزنند. کنارت بایستند و در نخستین رقص نسیم کناره ی یک خط درشت از روشنایی صبح ؛ روی دیوار بلندی که با سیم های خاردار پوشانده شده ؛ جان کندنت را ثانیه به ثانیه ببیند و آن گاه از زجر تو کیف کنند. طناب […]

Read more

راهبران غذا !

🌐 باران نبود. سیلاب بود که از سقف آسمان بر کف خیابان می ریخت. با این همه زندگی را تعطیل نکرد که بر شتاب آن افزود. در میانه ی آمد و شد مردم و ازدحام خودروهای عبوری ؛ آن چه از چشمها دور می شد و در حافظه ها نمی ماند ، همین راهبران مظلوم غذا بودند که زیر باران […]

Read more

علی کوشید و تقلا کرد تا به آدمی بیاموزد ظلم را نباید پذیرفت

🌐 امروز تولد عالی ترین مرد جهان است.‌ عالی از این منظر که همانندی نداشته و در سیره و کمال و معرفت بی همتا بوده. مرد مورد علاقه ی آزادی خواهان ؛ عدالت جویان ؛ انسانهای صدیق و راست کردار و جهان عاری از دروغ و فریب. مردی که نه فقط در روزهای مدیریت کوفه فرهیخته بود، که بسیار سالهای […]

Read more

مرگِ کودکی ها در جنگ !

کودک تخیل می کند و امید می آفریند و جنگ آوران از تخیل کودک ها می هراسند و می کوشند تا امکان کودکی برای هیچ کودکی در جهان ممکن نشود. 🌐 هیچ کس نمی داند تاکنون چند کودک در آتش افروزی جنگ طلبان پر پر شده اند.‌ و چند کودک در غزه تا همین لحظه به خاک رفته اند. کودکان […]

Read more
۱ ۲