من به آغوش تو محتاجم اگر لطف كني…

خدا خدا كرده بود امسال روز مادر از ره نرسد.زير لب به خودش تلنگر زده بود كه كاش معجزي، اعجازي، اجازه‌اي، چيزي، مادر را به زمانِ مألوف برگرداند و آن آشيانه خاموش و بي‌روزن را براي يك روز لااقل روشن كند.  دعاي او اما كارگر نيفتاد و در سالي كه از فراواني خبري نبود و لئامتِ آرزوها، كرامتِ جُنبندگان را […]

Read more