برچسب: سید محمد حسین ابوترابی

تیغهای خفته ی “دریغ” شاناز غلاف، ناگهان بلند شدحمله ور شدند سوی جان خود،نیزه های “آه” شان بلند شد آه و آه و آه و آه یا حسین!صد دریغ و صد دریغ، وای مامعرفت نداشتیم،جا زدیمما شدیم نارفیق،وای ما میوه می دهد به یُمن مقدمتکرده شاخه ها ، شکوفه یا حسین!العجل! امام عصر! العجل!زودتر بیا به کوفه یا حسین! ساقی […]

تقدیم به جوانان ایران اسلامی جوانان بهشتند،جوانان رشیدندتماشایشان کن، که خود عین عیدند جوانها شکوفه ،جوانها جوانهبه دنبال حال و هوای جدیدند به دور از دو رنگی،به دور از سیاهیچنان صبح صادق،سراسر سپیدند به یمن جوانها ، نداریم بن بستبه درهای بسته، همانا کلیدند جوانهای غیرت،علی اکبرانهبه میدان زدند و شرف آفریدند جوانهای عاشق، به رسم شقایقچه تصویر سبزی، از […]

برای شهید مسیحی کربلا جناب وهب “هل من معین “سرودی و یار تو ایستاداز دیر کند و رو به دیار تو ایستاد در مدعی نبود شعوری،غریبه ایلبیک گفت و پای شعار تو ایستاد یک یک ز کاروان تو رفتند کوفیانتنها وهب به وقت قرار تو ایستاد معیار دین نبود در آن روز امتحانآزاده هر که بود،کنار تو ایستاد دستی بلند […]

 تا  مهر را نشان بدهد، مادر آفریدراهی به  آسمان بدهد، مادر آفرید آواره بود عشق، پس از خلقت جهانتا عشق را مکان بدهد، مادر آفرید در هر زمان و عصر برای بشر خداتا معجزه نشان بدهد، مادر آفرید حتا ز سایه خودش انسان، هراس داشتتا سایه ی امان بدهد، مادر آفرید می خواست در زمین خودش، یک نفر چنینبوی فرشتگان […]