تصمیم خطرناک یک زن برای فرار از خانه
دلم گرفته بود، از خانه بیرون زدم و بیآنکه فکر کنم کارم اشتباه است سوار اتوبوس شدم و… ازدواجم عجولانه بود. دایی اصرار داشت با پسر شریکش ازدواج کنم. او حتی اجازه نداد پدرم تحقیق کند. اگر تحقیق کرده بودیم یا به مشاوره قبل از ازدواج میرفتیم، شاید این همه دردسر و بدبختی سرم نمیآمد.متأسفانه داییام فقط به خاطر اینکه […]
Read more