طنین شعر باران درباغ و مزرعه

باران باریده بود و حسابی همه جا خیس شده بود.بچه در کلاس درس؛ دسته جمعی یک صدا وبلند شعر زیبای باز باران با ترانه ….را می خواندند.وقتی مدیر و معلم مدرسه چکش را به روی ورقه فلزی داخل راهرو کوبید بیانگر صدای زنگ پایان کار مدرسه بود .سپس تمام دانش آموزان راهی خانه های خود شدند .من هم زیر بارش […]

Read more

روستای آبخوره ؛ عروس دشتابی

روستا در گذشته یکی از مسیر های پر رفت وآمد اهالی ومسافران به سوی قزوین بوده است.وقتی به سمت روستا می رفتم؛ نام اش نیز برایم جالب بود .با افراد مختلفی که گفتگو کردم .همه به همین ویژگی اصلی ومهم روستا اشاره کردند وآن هم کیفیت بالای آب آن بود.در قدیم آب روستا از طریق قنات تأمین می شده است […]

Read more