کتاب «بچه»

در ماه نخست تولدش نیمی از من در این دنیا بود. حرف‌ها را نصفه نیمه می‌شنیدم. آدم‌ها را نصفه نیمه می‌دیدم و کتاب‌ها را سرسری می‌خواندم. نیمی از مغزم متعلق به او بود؛ به بچه. سردش نباشد. درست نفس می‌کشد؟ صدای ناله او بود؟ با هرکسی که حرف می‌زدم از احساسم می‌گفتم. اما جدی‌اش نمی‌گرفتند. گمان می‌کردند ادا و ژست […]

Read more