بر روي سنگ خارا مرده است كاكلي!

۶۵ سال از آخرين لبخند نيما گذشت… مثل شبنمي كه مي‌چكد بر آب، مثل هق‌هق زير نور مهتاب و مثل بوسه‌هاي خيسِ وقت خواب، بي‌مداهنه و بي‌بهانه، ترد و لطيف بود و تازان ميان دشت‌ها تا چكادها رفت و همچون چكاوك‌ها مفتون چشم‌بندي كلمات شد. پدر نجيب شعر نو كه با «افسانه» خويش، مانيفست چكامه‌هاي نيمايي را در هجومِ پنهانكي […]

Read more