جادوگری مادرشوهر پای عروس خانواده را به دادگاه بازکرد

مادرشوهر من اهل جادوگری است؛ هر بار به خانه ما می‌‌آمد، یک تکه کاغذ یک جایی پنهان می‌‌کرد، خودم با چشمان خودم دیدم ولی شوهرم توجه نمی‌کند. صبح یک روز پاییزی که آلودگی هوا، نفس‌های رهگذران را به شماره انداخته بود، قدم به طبقه دوم دادگاه خانواده گذاشتم تا سوژه تازه‌ای برای نوشتن پیدا کنم. کنار یکی از شعبه‌ها پسری […]

Read more

طلاق!! آیا پای یک «زن»در میان است؟

زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت. مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش […]

Read more

طلاق به‌خاطر سادگی همسر

مرد جوان شش ماه پس از مراسم عروسی به بهانه اینکه همسرش زنی ساده و شهرستانی است و دوستانش لهجه او را مسخره می‌کنند تقاضای طلاق داد. اوایل هفته زوجی جوان به یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده مراجعه کرده و در انتظار رسیدن نوبت بررسی پرونده‌شان بودند. وقتی منشی دادگاه آنها را به داخل شعبه فرا خواند قاضی که با […]

Read more

طــــلاق به خاطر جعبه خاطرات

در میان همهمه زوج‌هایی که در طبقه سوم مجتمع قضایی خانواده باهم بحث و جدل می‌کردند مجادله زوجی جوان قدری متفاوت بود. مرد جوان همسرش را به خاطر نگه داشتن کادوهای نامزد سابقش مورد شماتت قرار می‌داد و همسرش هم در پاسخ می‌گفت: موضوع آن‌طوری نیست که فکر می کنی چرا به من اعتماد نداری؟!بحث آنها ادامه داشت تا اینکه […]

Read more