آرين و راههاي نرفته
حسن لطفي
اگر بپذيريم سينماي ايران نياز به تنوع داستان، ژانر و فيلمهاي متفاوت دارد، آرين وزير دفتري در فيلم اولش (بيرويا) قدم بزرگي در اين راه برداشته و فيلمي متفاوت ساخته است. فيلمي كه با روايت نهتنها دنيايي با ثبات نميسازد، بلكه موضوع مورد علاقه فيلمسازاني مثل بهرام بيضايي (هويت) را به شكلي به تصوير ميكشد كه بيننده دچار ابهام، ترديد و سردرگمي ميشود. سردرگمي كه با درنظر گرفتن كپشن آخر فيلم به بيماري اسكيزوفرني، شخصيت اصلي فيلم با بازي طناز طباطبايي مرتبط است. در چنين حالتي (درنظر گرفتن اين متن كه به گفته يكي از بازيگران، تحميلي است و وجودش، تنها براي راضي كردن حضرات تصميمگير براي ورود به جشنواره است) فيلم دچار نقصاني بزرگ در مورد روند وقايع ميشود، چراكه در آن صورت بايد
به دنبال منطقي روايي و شخصيتي باشيم كه تكيه بر خصوصيات افراد اسكيزوفرن دارد. خصوصياتي كه بخشهاي ابتداي فيلم را بر نميتابد و ربطي به جابهجايي آدمها ندارد. در چنين حالتي فيلم تبديل به اثري با فيلمنامهاي بههم ريخته ميشود كه نتوانسته موضوع روانكاوانهاش را در داستان به درستي بيان كند. اما در صورت حذف اين كپشن، با فيلمي روبهرو ميشويم كه مرز خيال و واقعيت را به گونهاي جابهجا ميسازد تا بيننده وارد دنيايي شود كه اطميناني براي درست بودن هيچ يك از اتفاقاتش وجود ندارد. دنيايي كه از موقعيت باثباتش جدا شده و به شرايط ترديد، رمز و راز، ابهام، ايهام و… رسيده است. دنيايي كه مخاطب را گيج و سردرگم و آشفته و دلآشوب ميكند. همه اينها هم نتيجه تلنگري است كه فيلم به باورهاي قالبي و شكل گرفته او زده است. تلنگري كه ممكن است براي مخاطب خو گرفته به داستانهاي سرراست و قصههاي هميشگي خوشايند نباشد، (البته اين فقط يك حدس است و ممكن است بيننده خسته از داستانهاي سرراست به فيلم اقبال نسبي نشان دهد) اما وقتي تهيهكننده، نويسنده و كارگردان ريسك ريزش احتمالي مخاطب را پذيرفتهاند بهتر است به خواست و دنيايي كه خلق كردهاند احترام بگذاريم و براي بينندگان دايه مهربانتر از مادر نشويم و با نوشتهاي به بيننده كد اشتباهي ندهيم. بدون رويا بدون آن نوشته فيلم مهمي در جشنواره چهلم است. فيلمي است كه نشان ميدهد سينما دامنه وسيعتري براي روايت و داستانپردازي و خلق موقعيت دارد. بدون قرار قبلي ساخته بهروز شعيبي برخلاف بيرويا حكايت از روياي تازهاي ندارد. استحاله فيلم بيرويا جاي خودش را به تحولي داده است كه با شناخت در شخصيت آغاز ميشود. تحولي كه تكرارش در سينما باعث نشده تا از جذابيت اين الگو كم شود. البته اين به معناي جذابيت فيلم بدون قرار قبلي و همه فيلمهايي نيست كه داستانشان را به چنين الگويي پيش ميبرند. بهروز شعيبي در بدون قرار قبلي لحظات جذاب كم ندارد اما هر جا كه در مقام يك فيلمساز تبليغكننده قرار ميگيرد، اين لحظهها كمرنگ ميشود. شايد اگر به اين جمله فلوبر كه حضور نويسنده در اثر همچون خداوند در هستي است قادر متعال و ناپيدا عمل كرده بود فيلم تاثير بيشتر و داستان جذابتري پيدا ميكرد. او به خوبي ميتوانست بر موج علاقه بينندگان به امام رضا(ع) به گونهاي سوار شود كه نه داستان سفارشي از بيرون به نظر برسد و نه نياز به تاكيدات غير دراماتيك داشته باشد. مشكلي كه اگر درست نگاه كنيم به بيشتر فيلمهاي با مضمون بدون قرار قبلي ضربه زده است. ناگفته نماند بازيهاي آخرين ساخته شعيبي بازيهاي نسبتا خوبي دارد و موسيقي متنش با استفاده از تم موسيقي خراسان از نقاط مثبت فيلم شده است.