وقتي سال نو ميشود
نزديك سال تحويل كه ميشد مادر مدام تكرار ميكرد: بجنبيد الان شيپور تغيير سال را ميزنند! فرقي هم نميكرد وقت به صدا در آمدن شيپور چه ساعتي باشد. بايد يك ساعت قبل از آن استحمام كرده و لباسهاي مرتبي ميپوشيديم. از آن مهمتر آداب نشستن سر سفره هفتسين و حالت صورت هامان بود. دوست داشت وقت تحويل سال روي لبانمان لبخند و توي ذهنمان پر از آرزوهاي قشنگ باشد. دوست داشت كينه و نفرت، غم و رنجش توي دلمان نباشد.
معتقد بود سال را هر طور شروع كنيم تا تهش همانطور پيش ميرويم. سالها از آن دورهميهاي وقت تحويل سال ميگذرد. مادر چند سالي است كه تنها پشت سفره هفتسينش مينشيند و منتظر ميماند تا توپ به صدا دربيايد و يكي به او زنگ بزند و سال نو را تبريك بگويد. كاريش هم نميشود كرد. هر كسي سر سفره هفتسين خانه خودش مينشيند. شايد هم براي بعضيها اينطور است. شايد بعضيها هنوز پاي سفره هفتسيني جمع ميشوند كه مادرانشان پهن ميكنند. شايد! زياد مطمئن نيستم. اما اطمينان دارم هنوز هم وقتي تحويل سال ميشود مثل مادر فكر ميكنم بهتر است طوري بلند بخنديم و شادي كنيم تا صداي خندهها و شاديمان تا ته سال در خانه بماند. طوري كينه و غم را از دلمان به بيرون پرت كنيم تا….. خدا كند كه بشود. خدا كند كه همه بتوانند. خدا كند پسركاني كه هر روز سر در سطل زبالههاي بزرگ ميكنند و در دورريز ديگران پي نان خود و خانوادهشان ميگردند وقت غرش توپ سال تحويل جاي بهتري باشند و پولهايي را بشمارند كه بوي زباله نميدهد. كاش هيچ كارگر روزمزدي هنگام تحويل سال و هنگامي كه مجريهاي شيك و خوشپوش شبكههاي مختلف ميگويند حول حالنا الي احسن الحال، نگران نبود كار در ايام تعطيلات نوروزي نباشد. كسي از كار بيكار نشده باشد، تني در بستر بيماري صداي غرش توپ و صداي مجريها را نشنود و… خدا كند اينطور باشد. دعا كنيم. دعا كنيم و قبل از آن قدمي برداريم. حواسمان به خودمان باشد. خودي كه حواسش به ديگران است. ديگراني كه سهمشان از زندگي بيش از پاي مرغ، پسمانده ديگران، سويا به جاي گوشت، برنج تايلندي، شكم گرسنه و سفره خالي است. تا وقتي دولتمردان خوابند و نميتوانند سفرههاشان را پر، خانههاشان را بدون فقر، كارهاشان را به سامان و… كنند، كنارشان باشيم. باشيم تا حال خودمان خوب شود.
**حسن لطفی