مساله مرگ و زندگي
شينا انصاري
كتاب «مساله مرگ و زندگي» تجربه خواندني اروين يالوم از پيشگامان رواندرماني اگزيستانسيال پس از تشخيص بيماري سرطان همسرش مريلين است؛ زوجي كه پس از هفتاد سال زندگي مشترك به يكباره با موضوع مرگ مواجه ميشوند.
مريلين در سال ۲۰۱۹ ميفهمد كه به بيماري سرطان سلولهاي پلاسما مبتلاست. او درمان را شروع ميكند، اما عوارض درمان هر روز او را ضعيفتر و رنج زندگي را برايش افزونتر ميكند. مريلين وقتي ميفهمد كه ماههاي پاياني عمرش را ميگذراند، به همسرش پيشنهاد ميدهد كه كتابي با هم بنويسند كتابي كه با همه كتابهاي ديگري كه در طول سالها نوشتهاند، متفاوت است. كتاب زوجي كه با هم پير شدهاند و با هم در مسيري حركت ميكنند كه گرچه به مرگ، فقدان و اندوه ختم ميشود، اما خوشبختند، چون يكديگر را دارند.
اروين يالوم، دچار بيماري قلبي است و ميداند كه قلبش، گويي براي او مرگي ناگهاني تدارك ديده، اما مريلين بايد مراحل درمان را پشت سر بگذارد، درماني كه انگار سودي به حال او ندارد. دكتر يالوم حالا در معرض آزموني مهم قرار گرفته است كه شايد سختترين آزمون زندگي او باشد: رويارويي با مرگ احتمالي خودش و مرگ حتمي همسرش. در كتاب «مساله مرگ و زندگي» اروين و مريلين يك فصل در ميان مينويسند. مريلين با شرح مراحل درمان، از احساساتي كه تجربه ميكند، مينويسد و اينكه چطور رفتهرفته از زندگي جدا شده و مرگ را پذيرا ميشود. تصور از دست دادن مريلين به قدري براي يالوم سخت و طاقتفرساست كه حتي به اين فكر ميافتد همراه با مريلين خودكشي كند. اما به دلايلي كه در كتاب ميگويد از اين كار پشيمان ميشود. او دايما تلاش ميكند به مريلين يادآوري كند از زندگي كه موهبتي تكرارنشدني است به راحتي دست نكشد و به مبارزه با بيماري ادامه بدهد اما با گذشت روزها، بيماري مريلين تشديد ميشود و در نهايت از مبارزه با بيماري دست ميكشد و به مرگ آرام (اتانازي) پناه ميبرد.
كتاب «مساله مرگ و زندگي» ۳۶ فصل دارد. فصل بيست و يكم با عنوان «مرگ از راه ميرسد» شرح چگونگي مرگ مريلين است. با مرگ مريلين، اروين يالوم با تاريكترين روزهاي تمام زندگي خود روبهرو ميشود. فقدان عزيزي كه بيش از شش دهه عاشقانه در كنارش بوده برايش خيلي سخت و ترسناك است. يالوم فصل بعدي كتاب را چهل روز بعد از مرگ مريلين مينويسد و نگران است كه اگر اين كتاب تمام بشود چه بكند. احساس ميكند با نوشتن اين كتاب به حيات خودش ادامه ميدهد و انگيزهاي دارد. او ابتدا شروع ميكند به خواندن رمان، اما بعد چهار رمان خودش را انتخاب ميكند: «وقتي نيچه گريست»، «درمان شوپنهاور»، «دروغگويي روي مبل» و «مساله اسپينوزا» مطالعه «درمان شوپنهاور» براي او تاثيرگذار است. از جملههاي اين كتاب حيرت ميكند و ميپرسد آيا واقعا من اينها را نوشتم؟ البته نگاهي انتقادي به برخي جملات كتاب خود دارد. در فصل آخر، تحت عنوان مريلين عزيز، ۱۲۵ روز بعد از مرگ همسرش، اعتراف ميكند كه «من هنوز سر خاك تو نيامدم چون جرات نداشتم كه بيايم.» به كرونا اشاره ميكند و به مرگ و تصور پيوستن به مريلين. جالب است كه همين موقع ايميلي از يكي از خوانندگان كتاب «من چگونه اروين يالوم شدم» دريافت ميكند كه به او ميگويد، دكتر يالوم چرا اينقدر از مرگ ميترسي؟ جسم ميميرد، اما هوشياري بسان رودخانهاي در گذر از زمان است. مرگ پايان راه نيست و هيچ چيز مانند فكر كردن به مرگ ارزش بيكران زندگي را به تصوير نميكشد.
كتاب «مساله مرگ و زندگي» در سال 2021 منتشر شد. اثري از دو استاد برجسته و شركاي مادامالعمر، كه در مواجههاي صادقانه با ناپايداري حيات و در حالي كه با پيري، آسيبپذيري و مرگ دستوپنجه نرم ميكنند، از ارزشهاي عميق زندگي مينويسند.