حالا فقط بايد عاشقانه‌ترين شعرها را در حوالي مرگ هجي كنيم

شهره خانم در درگاه خانه ايستاده و به عاشقان احمدرضا مي‌گويد: مي‌دانم ميوه در عزا طعم ندارد، اما به خاطر مهرباني‌هايش صندلي‌هاي رنگ باخته را رها كنيد و گلابي ميل كنيد. آن سوتر ماهور آشفته‌تر از هر وقت ديگر با نيش و كنايه مي‌گويد: ما اگر از گرماي تموز نمي‌مرديم حتما در برابر دست‌هاي پدر به وقت خداحافظي جان مي‌داديم. […]

Read more

شعری زیبا از احمد رضا احمدی

احمدرضا احمدی ۳۰ اردیبشهت ماه ۱۳۱۹ در کرمان متولد شد و در سال ۱۳۲۶ با خانواده به تهران کوچ کرد. از بیست سالگی به طور جدی به سرودن شعر پرداخت. وی نخستین مجموعه شعرش را با عنوان «طرح» در سال ۱۳۴۰ منتشر کرد که توجه بسیاری از شاعران و منتقدان را جلب کرد.  او دیروز و به دنبال بیماری چشم […]

Read more