جاماندگان

تیغهای خفته ی “دریغ” شاناز غلاف، ناگهان بلند شدحمله ور شدند سوی جان خود،نیزه های “آه” شان بلند شد آه و آه و آه و آه یا حسین!صد دریغ و صد دریغ، وای مامعرفت نداشتیم،جا زدیمما شدیم نارفیق،وای ما میوه می دهد به یُمن مقدمتکرده شاخه ها ، شکوفه یا حسین!العجل! امام عصر! العجل!زودتر بیا به کوفه یا حسین! ساقی […]

Read more

شعر عاشورا

یک روح واحدند، ولی از بدن، جدادر اتحاد نیست “تو” از “او” و “من” جدا این دو، دو نیستند، تجلی وحدتندپس باطناً یک اند ولی ظاهراً جدا جسمش کنار خیمه و روحش کنار عرشاین گونه هیچ کس نشد از خویشتن جدا می برد با خودش همه اهل بیت راپس داشت می شد از همه پنج تن، جدا حال غریب بهتر […]

Read more