رقيبي كه ناظر شد
با رواج و گسترش پلتفرمها و ساخت سريالهاي نمايش خانگي بسياري خوشحال شدند كه تلويزيون رقيبي قدرتمند پيدا كرده است. رقيبي كه ميتواند با آزادي عمل بيشتر فيلم و سريال بسازد و بسياري از بينندگاني كه اين تنوع را در شبكههاي ماهوارهاي و فيلمهاي ممنوعه خارج از دسترس دنبال ميكردند را جذب و راضي كند.
اگر مديران، تصميمسازان و تصميمگيران درباره سيما و سينما كمي به رقابت آزاد اعتقاد داشتند و رقيب را نه تهديد، بلكه فرصتي براي رشد خود ميدانستند، كنار اين نفرات ميايستادند و هيچ وقت در پي نظارت بر آن نبودند، چراكه اين نظارت نهايت نهايتش براي مدتي چرخه طبيعي تغيير اجتنابناپذير را كند و مخاطبان و هنرمنداني را ناراضيتر ميكند.
البته اميدوارم پس از اين تصميم و اصرار و تفاهم (تفاهم بين دولت و تلويزيون) برنامه حذف رقبا و مخالفان سياسي و فكري نباشد!! چراكه چنين باور خامدستانهاي فقط آب در هاون كوبيدن و تازيانه به دريا زدن است. گذشته از آنكه با امكانات موجود حذف هيچ رقيبي امكانپذير نيست، تاريخ و گذشته نشان داده هر وقت صاحب قدرتي تلاش كرده تا مخالفان خود را خانهنشين و افكارشان را حذف كند، جواب عكس گرفته است. مخالفان در طول زمان محبوبتر شده و افكار تحت نظارت و كنترل راهي براي انتشار و پذيرش پيدا كردهاند.اينكه چرا از گذشته درس نميگيريم و نميپذيريم گذشته ميتواند چراغ راه آينده باشد بماند، ته تهش اگر در مورد نظارت بر نمايش خانگي با زور و بكن نكنهاي دستوري هم جواب بدهد رقيب را به شكل خود در آوردن است. خودي كه در اين سالها روزبهروز ضعيفتر شده و طرفداران نصف و نيمهاش را هم از دست داده است، چراكه از بد اقبالي كساني كه گمان ميكنند از بينندگان ايراني سالمترند و ميتوانند كفيل و قيم آنها باشند و برايشان نسخه چه ببين و چه بخوان بنويسند، دنيا به سمت و سويي پيش ميرود كه ديگر به سختي ميتوان حق انتخاب را از مردم گرفت. نهايت نهايتش منبع دريافت فيلم، سريال، كتاب، تفكر و… تغيير ميكند. در چنين حالتي نظارت چاره كار نيست.
اگر اعتقاد به انديشه، تفكر، قدرت و توانايي خود داريم بايد با خلق آثاري برآمده از تفكر و توانايي خود وارد رقابت با ديگران شويم. گمانم مديران، تصميمگيران و تصميمسازان فرهنگي و هنري كشورمان بايد بيشتر به پشت بام بروند و به جاي تكيه بر آمارهاي دستوري تعداد ديشهاي روي بامها را شمارش كنند.
**حسن لطفی – فعال حوزه اجتماعی